فریب خورده

پسری ...................تنها


براي رسيدن به تو پا پيش گذاشتم !
خودم را قسمت كردم !
تو را سهم تمام روياهايم كردم !
انصاف نبود ...
تو كه ميدانستي
با چه اشتياقي خودم را قسمت ميكنم
پس چرا ...
زود تر از تكه تكه شدنم جوابم نكردي !
براي خداحافظ خيلي دير بود !
خيلي دير ... !

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,نمی دانم,دیر شده,ساعت 11:46 توسط saman| |

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند


مثل آسمانی که امشب می بارد....


و اینک باران


بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند


و چشمانم را نوازش می دهد


تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:امشب,تنها,عاشق,نمی دانم,ساعت 6:51 توسط saman| |


Power By: LoxBlog.Com